دلم برای کودکیم تنگ شده
- يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۲۵ ب.ظ
دلم برای کودکیم تنگ شدهبرای روزهایی که باور ساده ای داشتمهمه آدم ها را دوست داشتممرگ مادر "کوزت" را باور می کردم و از زن "تناردیه" کینه به دل می گرفتممادرم که می رفت به این فکر بودم که مثل مادر "هاچ" گم نشوددلم می خواست "ممول" را پیدا کنماز نجاری ها که می گذشتم گوشه چشمی به دنبال "وروجک" می گشتمتمام حسرتم از دنیا نوشتن با خودکار بوددلم برای خدا تنگ شدهخدایی که شبها بوسه بارانش می کردمدلم برای کودکیم تنگ شده